الینا و شهر بازی
اینم چند تاعکس از جوجو در شهربازی یاس (ولی پول اینا رو دیگه خودمون دادیم!!!!! ) به قول عاطفه جون این عکس هم به نظرم هنری اومد.... فکر کنم داره اسبه رو هی می کنه!!!! ...
نویسنده :
مامان الینا
16:42
الینا وقتی کوجک بود
این عکس از عکسهای قدیمی گل دختره ولی نمی دونم چرا یکدفعه احساس کردم دوست دارم بذارمش تو وبلاگ!!! ...
نویسنده :
مامان الینا
10:18
مادر و دختر
اینم یه عکس مادر و دختری که مال عروسی دختر عمه مامانه ...
نویسنده :
مامان الینا
10:17
الینا زرنگ !!!
این عکس رو وقتی اخرین بار با بابایی رفتیم تهران تو شهربازی مجمتع یاس انداختیم تو این شهربازی برای استفاده از وسایل باید کارت بکشی دختر طلا مثل همیشه تا ماشین دید از خود بیخود شد و پرید رفت بغل این خانم کوچولو نشست بابایی دختر کوچولو هم کارت کشید و خلاصه الینای ما مجانی سوار ماشین شد!!!! من بابایی الینا الینا بابایی خانم کوچولو ...
نویسنده :
مامان الینا
9:31
الینا و حرم امام رضا
الینا همین الان
ماجراهای ما
دیشب خانم خانما با عروسکشون صاف زدن تو چشم ما و خلاصه دردسرتون ندم می دونم مامانا همه شون یه همچین تجربه ای دارن بعدش اومده میگه ناز.....ناز.... چشم منو ناز کرده و دو تا بوش ابدار به معنی واقعی (که اونم می دونم مامانا تجربشو دارن)تو چشم ما کرده و در نهایت عروسکش رو که یک پنگوئن نوک دراز هست اورده گذاشته رو سینه ام و مثلا شروع کرده بهش شیر دادن اونم با صدای ملچ مولوچ!!!!!که یعنی الان من و پنگوئن و الینا همه با هم دوستیم بله اینجوری هاست دیگه.............. ...
نویسنده :
مامان الینا
10:13
الینا و خرسی
اینم چند تا عکس از جوجو وقتی می خواد خرسی رو ببره د در ...
نویسنده :
مامان الینا
18:26
دعا
عزیزکم دختر نازم امروز به وبلاگ دیدم در باره دختری بود به اسم اوا که 40 روز بود پدرش رو از دست داده خدا می دونه چقدر ناراحت شده اشکهام همینطور می ریخت وقتی یاد بازی هایی که با بابایی میکنی افتادم وقتی یاد معنی پدر برای دختر افتادم وقتی یاد این افتادم که دیروز عکس بابا رو روی گوشی دیدی و صدا کردی بابا... بابا... وقتی دلتنگی های اوا رو برای پدرش خوندم و وقتی مامانش از بی قراریهاش می گفت اتیش گرفتم خدایا سایه هیچ پدر و مادری رو از سر بچه هاشون کم نکن چه کوچیک... چه بزرگ.... ...
نویسنده :
مامان الینا
11:50